مقالات آرشیو خبر ها
تجزیه و تحلیل تاکتیکی; آیا یوونتوس صرفا به خاطر اشتباه کیمیچ توانست بازی را مساوی کند؟ [+ بقیه ی نکات بازی به قلم کارشناس فوتبال آلمان]

تجزیه و تحلیل تاکتیکی; آیا یوونتوس صرفا به خاطر اشتباه کیمیچ توانست بازی را مساوی کند؟ [+ بقیه ی نکات بازی به قلم کارشناس فوتبال آلمان]

رویکرد آلگری برای یوونتوس

 

ماسیمیلیانو آلگری با سیستم 4‐4‐2 بازی می کرد، طبق معمول وقتی تیمش به دفاع می رفت، شکل تیم به 4‐4‐1‐1 و یا 4‐4‐2‐0 تغییر پیدا می کرد. در ابتدای نیمه ی اول، در شکل اولیه ی دفاعیشان، یوونتوس تمایل داشت که زوج خط حمله اش بدون اینکه همیشه بتوانند در پشت سرشان شکل حمایتی قدرتمندی را شکل دهند, پرس کنند. این نوع از پرس به بایرن اجازه داد که از آنها عبور کند و به جلو برود. یارگیری منطقه ای یووه به شدت روی مناطق مرکزی متمرکز شده بود، که در کناره ها برای بایرن فضا ایجاد کرد، اما یوونتوس کاملا راضی به نظر می رسید که بایرن را به کناره ها بکشد و آنجا به تله بندازدشان.

 

مثلا برابر کاستا در در کناره های زمین، هر وقت ممکن بود یوونتوس خیلی مشتاق بود که این وینگر سرعتی را با 2‐3 بازیکن مهار کند، می دانستند که کاستا در نبردهای یک به یک چه توانایی دارد.

 

سامی خدیرا و کلودیو مارکیزیو زوج محوری یوونتوس بودند و به وسیله ی خوان کوادرادو در راست و پل پوگبا در چپ همراهی می شدند. مسیر حرکت های پوگبا و کوادرادو با هم متفاوت بود، هم در دفاع و هم در حمله، پوگبا بیشتر به مرکز تمایل داشت، در حالیکه کوادرادو عمدتا به کناره ها.

 

در هنگام بازی، پوگبا گاهی وقت ها عقب می آمد، گاهی وقت ها برای اینکه به تیم برگردد و یا اینکه در فضاهای نصفه و نیمه جهت حرکت رو به جلو کمک کند. مهارت های فردی و قدرت فیزیکی او برای شکستن پرس بایرن استفاده شد. کوادرادو، در فاز حمله مثل یک وینگر کلاسیک بازی می کرد.

 

در فاز دفاعی، پوگبا به مناطق مرکزی می رفت، اگر ضرورت داشت، او حتی به به نیم فضاهای پستش می رفت تا به شکل دفاعی شدیدا فشرده ی یوونتوس کمک کند. کوادرادو وظیفه ی متفاوتی داشت او بیشتر یارگیری نفری شدیدی روی بازیکنان کناری بایرن اعمال می کرد تا بتواند آن سمت را تحت کنترل در بیاورد تا بایرن نتواند منطقه ی بازی را به راحتی عوض کند.

 

در خط حمله، دیبالا مثل همیشه در پستی دور از محوطه ی جریمه به کار گرفته شد. او نسبت به مانژوکیچ فضاهای عقب تری را اشغال کرد، گاهی به مناطق کناری و عقبتر می رفت حتی در پست 10 و 8، تا بتواند موقعیت فراهم کند و گاهی خیلی عقب تر می رود تا بتواند فضاها را اشغال کند، که به شکل مثبتی روی فشردگی یوونتوس اثر داشت.

 

بازی روان پپ

 

در طرف دیگر زمین، پپ دوباره تیمش را برای یک بازی موضعی روان و موج وار به زمین فرستاد. بعضی ها می گویند بایرن با سیستم 4‐3‐34‐2‐3‐1بازی کرده، بقیه می گویند این یک سیستم 3‐4‐3 نامتوازن بوده. ساختار پویا و موضعی را می توان در فاز اول حمله ی بایرن دید. این آرتورو ویدال بود که به خط دفاع می رفت و بین کیمیچ و آلابا جای می گرفت و متداوما جریان های قدرتمندی را خلق می کرد تا خط اول پرس یوونتوس که به وسیله ی دیبالا و مانژوکیچ به وجود آمده بود را بشکند. لام و برنارت وظیفه و نقششان کمی متفاوت بود. لام عقب تر بازی می کرد و نقش شماره ی 6 را بر عهده داشت، بیشتر از برنارت و اغلب در نیمه ی سمت راست زمین در حال حرکت بود. در سوی دیگر، برنارت به عنوان دفاع چپ ماجرجو تر بود و گاهی با داگلاس کاستا در سمت چپ حرکات ترکیبی انجام میداد. او همچنین گاهی نقش پست 6 را در نیمه ی چپ بر عهده داشت.

 

سیستم ۴-۴-۲ ایستای یوونتوس برابر چینش پویای بایرن

 

در جلوی زمین، آرین روبن و توماس مولر گاهی جایشان را عوض می کردند. توماس مولر وقتی در کناره ها می ماند به روبن اجازه می داد که به داخل نفوذ کند و حرکات ترکیبی با آلکانتارا و یا لواندوفسکی انجام دهد. در جریان حرکت و نفوذ نهایی شان، تیاگو دائما از سکت چپ به را راست حرکت می کرد و باعث می شود بتوانند برتری عددی داشته و باشند و راحت تر پرس کنند.

 

گردش توپ قدرتمند بایرن

 

ترکیب دفاع کنار تغییر معکوس، تیاگو و حرکات ادامه دار بازیکنان جلوی زمین در مناطق مرکزی و نیم فضا ها علت این بود که بایرن توانست مالکیت توپ بیشتر داشته باشد و دائما به جلو حرکت کند. به طور خلاصه، این ترکیب باعث شد که انها همیشه یک مثلث و یا لوزی در یک جای زمین تشکیل بدهند.

 

برای مثال، خط دفاع در خط وسط زمین بازی سازی می کرد (بایرن خط آفسایدش را شدیدا از بالای زمین شروع کرده بود.) تیاگو دقیقا زمان بندی درستی برای عقب رفتن به منطقه ی مرکزی 11 داشت تا توپ را دریافت کندو با پاس تک ضرب به لواندوفسکی برساند. در این لحظه، لام موضعش را در نیم فضای سمت راست 6 حفظ می کرد، که این باعث می شد تمرکز از هافبک های یوونتوس به مرکز منتقل شود. این باعث شد مقداری فضا برای لواندوفسکی فراهم شود، گل اول بایرن به این شکل به ثمر رسید.

 

در یک سوم هجومی، پپ به 4‐5 تا از بازیکنانش این وظیفه را داده بود که به ساختار دفاعی یوونتوس برسند و تلاش کنند که از فضاهای عمودی استفاده کنند. به همراه اینکه بایرن توانست از در منطقه ی 5 زمین فضاسازی کند، آنها در نیم-فضا هایی که توپ وجود داشت و در کناره ها، برتری عددی داشته باشد.

 

یک جنبه ی مثبت دیگر که از حملات بایرن حمایت می کرد حرکات بدون توپ عمودی به وسیله ی لام و یا برنارت بود. برای مثال، وقتی بایرن در کناره ها توپ را به جریان در می آورد، گاهی دفاع کنار معکوس جلوتر به سمت نیم فضاهای محوطه ی جریمه می رفت. این شانس پاس قطری به مناطق مرکزی را زیاد می کرد، زیرا پوشش مرکزی را کم می نمود.

 

نفوذ بازیکنان بایرن در بلاک ساختاری یوونتوس

 

بازیکنان بایرن در حال نفوذ به خط حمله ی یووه

 

شلوغ کردن نیم فضاها و کناره ها، به وسیله ی لام، لوا و روبن، فضا در مرکز زمین باز می شد. حرکات عمودی لام از پست 8 به یک سوم هجومی باعث فضاسازی برای کیمیچ می شد تا بتواند پاس های قطری برای مولر ارسال کند.

 

شکل پرس بایرن، برای جلوگیری از بازیسازی یوونتوس

 

پرس از بالا، این یک یارگیری استاندارد بود. وینگر ها دفاع کنار مقابلشان را پرس می کردند و دفاع کنارها وینگر مقابلشان را. تیاگو و ویدال هافبک های میانی یوونتوس را یارگیری کردند، مولر و لواندوفسکی به عنوان خط اول پرس بودند. وقتی مولر دفاع وسط صاحب توپ را تحت فشار قرار می داد، لواندوفسکی با دفاع وسط سمت مقابل یارگیری می کرد و بالعکس.

 

یوونتوس برای شکست دادن چنین شکل منظمی دچار مشکل شد، آنها گاهی استفاده از قدرت فیزیکی پوگبا می توانستند از لابلای پرس پاس بدهند و گاهی هم از بازی مستقیم به مانژوکیچ استفاده می کردند تا از توانایی او روی نبردهای هوایی برای اجرای پاس های چیپ و سرضرب استفاده کنند.

 

بهبود بازی یوونتوس در نیمه ی دوم

 

بلافاصله بعد از شروع نیمه ی دوم بایرن تلاش کرد تا بازی سازی کند، به نظر می رسید یوونتوس با شدت عمل بیشتری پرس می کند. مانژوکیچ و دیبالا به سمت مدافعان مرکزی می رفتند و بازیکنان کناری به سمت دو دفاع کنار و خدیرا و هرنانس در مرکز زمین ماندند و به بازیکنان مرکزی بایرن چشم داشتند. این پرس از بالا در گل مساوی نقشش را ایفا کرد.

 

وقتی یوونتوس با پرس بالا بازی می کرد، نوع بازی سازی بایرن هم به تدریج تحت تاثیر قرار گرفت و تغییر کرد. انها به بازی عمودی روی اوردند، یوونتوس به آرامی اما با اطمینان، ریتم مورد نیازش را به دست آورد و موقع داشتن مالکیت توپ راحت تر بود.

 

در بازی سازی، جاگیری های ترکیبی هرنانس ― خدیرا و دیبالا در پست 6، در موقعیت های بسیار، به آنها کمک کرد تا خط پاسکاری را زنده نگه دارند، زیرا خودشان بر مبنای جهت حرکت توپ به درستی جاگیری می کردند. که در نتیجه اش یووه راحت تر از پرس فرار می کرد و به جلو می رفت. شاهد این قضیه هم گل دیبالا بود.

 

گل از گردش توپ از انتهای زمین یوونتوس شروع شد. هرنانس بسیار عقب رفت در حالیکه خدیرا در سمت راست و دیبالا در پست 6 و نیم فضای راست جاگیری کرده بود. جاگیری خدیرا در کناره ها باعث شد که لیختشتاینر بتواند به او توپ بدهد. پاس چیپ خدیرا به دیبالا توسط ویدال به درستی دور نشد، توپ توسط کوادرادو بازپس گرفته شد. یک حمله ی بسیار سریع به گل دیبالا ختم شد. یوونتوس بازی را 2‐1 کرد. خیلی ها جاشوا کیمیچ را به خاطر هر دو گل مقصر می دانند که کاملا ناعادلانه است، زیرا چنین کاری بهبود تاکتیکی یوونتوس در نیمه ی دوم را بی اهمیت جلوه می دهد. مطمئنا کیمیچ در آن گل ها نقش داشت اما سرزنش کردن او به عنوان تنها علت آن گل ها دقیقا و کاملا اشتباه است.

 

نتیجه گیری:

 

یک بازی تاکتیکی لذت بخش. در نیمه ی اول و بیش از بیست دقیقه از نیمه ی دوم، بایرن بر یوونتوس برتری داشت. بازی سازی، ساختار بازی و پاسکاری هایشان فوق العاده بود. در نیمه ی دوم یوونتوس بهتر شد. آلگری یک پرس از بالای دائم را به نمایش گذاشت و بازیکنانش توانستند سریع حمله کنند و ریتمشان را برگرداند.

 

bundesligafanatic.com


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
نازنین راهبر
نازنین راهبر«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: